مرکز نشر آثار و شعرهای آمنه نقدی پور
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی  
لینک های ویژه

العطش

ضربه ی خنجری به گردنِ او

ضربه ای هم نشسته بر گُرده
صبر از چشم های گریان و
طاقت از بغض های من بُرده
می نشینم کنارِ دفتر و بعد
کودکانش هماره می گویند
"اَلعَطَش" شاعرِ دل آزرده
"اَلعَطَش" شعرهای افسرده
با تمامِ هجاءها صد بار
"اَلعَطَش"می رسد به گوشِ زمان
شِعر سَقای مُبهمَی دارد
بینِ دستانِ خیس و تاخورده
مادرم ذکرِ "یا حسینش" باز
کربلا را کشانده در خانه
ظرف های شکستنی امشب
ناگهان، ناگهان ترک خورده
ماه در حوضِ خانه افتاده
آب امشب قتیلِ جان ها شد
آب، دیگر که جان نمی بخشد
گل نشسته است، خیس و پژمرده
کودکان، زار می زنند پدر
می روی کربلا بیار کمی
خانه این روزها طلب کرده
علقمه با نَوای آزُرده
از خدا آمده ست آیتِ وحی
توی هر خانه کربلا باشد
پدرم زخمی است فریادش
مادرم خون به چشمش اَفشُرده
"بابی انت اُمی" اَم امشب
نیزه ای در گلوی شب کرده
چادرم خیمه می شود امشب
منم و ذکرهای نشمرده

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب معراج خون


برچسب‌ها: عکس نوشته محشر, شعر مذهبی, عکس نوشته مفهومی, تکست نوشته امام حسین
[ دوشنبه ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ ] [ ۱:۱۱ ق.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]

خدا هست

خوبی هایمان را فراموش کردند

ولی خداوند فراموش نکرد
بدی هایشان را فراموش کردیم
ولی خداوند در خاطرش ماند
پاداش خوبیمان را ندادند
ولی خداوند پاداشمان را داد
پاسخ بدیشان را ندادیم
ولی خداوند پاسخشان را داد
بعضی وقت ها تو لازم نیست کاری انجام دهی
همین که گوشه ای بایستی
و نظاره گر باشی
و همه چیز را
به خداوند بسپاری
همه چیز می شود همان که می خواهی
بی خود نیست که می گویند
بد نکن و نترس

نویسنده: آمنه نقدی پور


برچسب‌ها: عکس نوشته محشر, عکس نوشته عالی, عکس نوشته مفهومی, تکست نوشته خدا هست
[ سه شنبه ۱۳۸۹/۱۱/۰۵ ] [ ۱۱:۲۰ ب.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]

اغبان و کلاغ

لَرزیدنِ خفیفِ درختی که

از فصلِ سردِ باغِچه بیزار است

پای درختِ کاج، گلی مُرده

پای درختِ سرو، بسی خار است

در فصل سرد عشق، کلاغی پیر

از گردنِ درخت، زمین افتاد

از باغِ بی بهار چه می فهمد؟

دیوی که پای سرو کمین افتاد

مَردی بریده است، امید از باغ

مَردی شکسته است، غرورش را

از زخم این درخت، که می فهمد؟

هر آرزوی رفته به گورش را

پا در هوا شدند درختانی

که جان به دستِ مرگ نمی دادند

بایر نبود خاک و گلستانش

اما درخت ها همه افتادند

تیشه نبود و درد تبر ساز و

یأس و سکوت و مرگ خبر ساز و

ای باغبان بشین تماشا کن

آوای غم شُدید به هر ساز و

آنها شکسته اند گل و باغت

اینها شکسته اند، غرورت را

آنجا شکسته اند، دل و جانت

اینجا شکسته اند، نورت را

ای باغبان شکست، دلم امشب

بر مردمانِ بد صفت و بی رحم

آنها که خالی اند از غیرت

اینها نبرده اند ز وجدان سهم

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب یک جفت پای دار


برچسب‌ها: عکس نوشته محشر, عکس نوشته عالی, باغبان, آمنه نقدی پور
[ سه شنبه ۱۳۸۹/۰۹/۰۲ ] [ ۱۱:۱۸ ب.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]

آکواریوم

آکواریومی که تنهائیش کنج ِخانه عجیب دلگیر است

ماهی ِ زخمی َم نمی ­داند که برای رها شدن دیر است

آکواریومی که می­ فهمد جبر یعنی که همدمش باشد

گرچه از اتّفاقِ حرص و هوس ماهی زخمیَ م کمش باشد

یک فضای همیشه تکراری، یک فضای همیشه در بسته

طفلکی ماهیِ پریشانم دل به سنگی شبیه من بسته

روزها با نگاه ِ پرسشگر توی چشمام خیره می مانَد

شک ندارم که ماهیِ تنها از نگاهم همیشه می ­خوانَد:

که منم پای او نمی مانم، جبر پای مرا به او بسته

من نظاره ­کنانم و او هم از تلاشش نمی شود خسته

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب سایه ای به نام عشق


برچسب‌ها: عکس نوشته محشر, عکس نوشته ماهی, مفهومی, آمنه نقدی پور
[ جمعه ۱۳۸۹/۰۴/۱۸ ] [ ۱۰:۵۵ ق.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

آمنه نقدی پور
شاعر و نویسنده
نخبه و فعال فرهنگی

نویسنده کتاب های:
قاسمانه
معراج خون
سایه ای به نام عشق
خفته ای بر مزار عشق
یک جفت پای دار
بید و مجنون
آرزوهای بی هدف
و چند اثر دیگر
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
قصه (2)
امکانات وب