مرکز نشر آثار و شعرهای آمنه نقدی پور
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی  
لینک های ویژه

گفتی سکوت را بشکنم و آنوقت

باید که بشنوی ز لبم: مادر

این آخرین شکستنی­ ات شد،

دنیای غصّه، غصّه ­ی بی آخر

مادر سکوت ِ روز و شبم را مُرد

در هق هق ِ مداوم و آهسته

مادر که رفت روز و شبم یعنی:

یک انجماد ِ ممتد و پیوسته

سردم، شبیه سنگ ِ مزارت سرد

افتاده ام به پای مزارت زرد

پاییز زرد ِ زرد و زمستان زرد

رفتی و بی تو باغ و بهارت زرد

قلبم گل ِگلایل ِ بی رنگی­ست

که پای خاک ِ سرد ِ تو جان داده

قلبی که روی سنگ تو حک کردم

قلب ِ مرا گرفته / تکان داده

تقدیر ِ من همیشه همین بوده

در ازدحام ِ مرگ و فراموشی

عادت به روزهای پر از تشویش

عادت به لحظه لحظه­ ی خاموشی

هر پنج شنبه چشم ِ تو در راه است

در یک بهشت ِ گمشده­ ی مغموم

هر وعده در کنار تو می آیم

با شمع و عود و یک گل پر مفهوم

قرآن و رحل و مهر ِ نمازت را

با بغض روی خاک ِ تو می چینم

این مهر بوی روی تو را دارد

بعد از خدا تو مذهب و آیینم

مادر خدای عشق، خدای درد

دنیا همیشه پیش ِ تو کم آورد

گرچه نبوده در خور و در شأنت

بگذر از این قصور، به من برگرد

این پنج شنبه حال بدی دارم

وقتی که دیدن ِ تو میسّر نیست

گل های روی خاک تو می فهمند

پژمردگی ِ لحظه ­ی "مادر نیست"

شاعر: آمنه نقدی پور

از کتاب یک جفت پای دار


برچسب‌ها: شعر برای مادر, شعر برای فوت مادر, شعر در سوگ مادر
[ چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۲۶ ] [ ۱۰:۵۷ ب.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]

افسانه ای شگرف

در انتهای شب

در یک حریمِ پاک

طفلی شکسته بغض

چشمانِ منتظر...

مادر تویی فسانه ­ی شبهای انتظار

مادر تویی تلألؤ چشمان اشکبار

مادر مرا ببخش

گر روز و شب، در غم نشاندمت

در معبدِ عذاب، بعد از گذشتِ چند ده بهار

در غصه رهسپار، خوانم هزار بار

تنها تو گلسِتانی و مفهوم گلعذار

مادر حجابِ عشقِ تو عریان نمی شود

مادر سکوت و صبرِ تو عصیان نمی شود

مادر دو چشمِ ناز تو گریان نمی شود

ای ناجی تمامیِ شب های حیرتم

ای مهوش تمامیِ شب های سرد و تار

مادر خدای عشق . . .

در غربتم نجوای لالایت قیامت است

هم پای لحظه های پرتشویش کودکی

استادِ زندگی، معنای عاشقی

معقودِ سوختن، مقصودِ ساختن

مادر چه کرده ام، بگو بر جسم و پیکرت؟

پشتت به زیرِ بارِ غم بر خم نشسته است

مادر چه کرده ام بر آن رخسارِ چون گلت؟

این چین و این شکن همه در پایِ من شکست

مادر چه کرده ام چه ها، بر جسم و روح تو؟

مادر چه دیده ای چه ها، از نیمه­ ی تنت؟

مادر چه بردبار و شکیبا شکسته ای

چون کودکی دلم طلب دارد نوای تو

سر می گذارم بر حریمِ دستهای تو

افسانه ای شگرف

در انتهای شب

در یک حریمِ پاک

طفلی شکسته بغض

چشمانِ منتظر…

مادر تویی فسانه ­ی شبهای انتظار

مادر تویی تلألؤِ چشمانِ اشکبار

آمنه نقدی پور

از کتاب یک جفت پای دار


برچسب‌ها: مادر, روز مادر, مادرانه, شعر مادر
[ سه شنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۲ ] [ ۹:۱۷ ب.ظ ] [ آمنه نقدی پور ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

آمنه نقدی پور
شاعر و نویسنده
نخبه و فعال فرهنگی

نویسنده کتاب های:
قاسمانه
معراج خون
سایه ای به نام عشق
خفته ای بر مزار عشق
یک جفت پای دار
بید و مجنون
آرزوهای بی هدف
و چند اثر دیگر
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
قصه (2)
هنر (1)
امکانات وب